بادآلود و متورم. (ناظم الاطباء) ، به دم کشنده. دم آهنگ. بلعنده. که چون اژدها به دم کشد و بکشد: اگر زآنکه خواهی بیابی رها ز چنگ دم آهنج نر اژدها. فردوسی. بدو گفت ای مردم بی بها ببین آن دم آهنج نر اژدها. فردوسی. که آن ترک در جنگ نر اژدهاست دم آهنج و در کینه ابر بلاست. فردوسی. به خشکی و دریا همی بگذرد نهنگ دم آهنج را بشکرد. فردوسی. ، کم نفس. (ناظم الاطباء). به معنی دماور یعنی ضیق نفس است. (آنندراج) ، نفس گیر. گیرندۀ نفس: بر او کارگر خنجر و تیر نیست دم آهنج کوهیست نخجیر نیست. اسدی
بادآلود و متورم. (ناظم الاطباء) ، به دم کشنده. دم آهنگ. بلعنده. که چون اژدها به دم کشد و بکشد: اگر زآنکه خواهی بیابی رها ز چنگ دم آهنج نر اژدها. فردوسی. بدو گفت ای مردم بی بها ببین آن دم آهنج نر اژدها. فردوسی. که آن ترک در جنگ نر اژدهاست دم آهنج و در کینه ابر بلاست. فردوسی. به خشکی و دریا همی بگذرد نهنگ دم آهنج را بشکرد. فردوسی. ، کم نفس. (ناظم الاطباء). به معنی دماور یعنی ضیق نفس است. (آنندراج) ، نفس گیر. گیرندۀ نفس: بر او کارگر خنجر و تیر نیست دم آهنج کوهیست نخجیر نیست. اسدی
دمساز. هم آواز. موافق. (یادداشت مؤلف). دو تن که یک اندیشه و یک آهنگ دارند: که چندان سپه کرد آهنگ من هم آهنگ این نامدار انجمن. فردوسی. در این پرده با آسمان جنگ نیست که این پرده با کس هماهنگ نیست. نظامی. در این پرده گر سازگاری کنی هم آهنگ را به که یاری کنی. نظامی. گر سیاه است و هم آهنگ تو است تو سفیدش خوان که همرنگ تو است. مولوی
دمساز. هم آواز. موافق. (یادداشت مؤلف). دو تن که یک اندیشه و یک آهنگ دارند: که چندان سپه کرد آهنگ من هم آهنگ این نامدار انجمن. فردوسی. در این پرده با آسمان جنگ نیست که این پرده با کس هماهنگ نیست. نظامی. در این پرده گر سازگاری کنی هم آهنگ را به که یاری کنی. نظامی. گر سیاه است و هم آهنگ تو است تو سفیدش خوان که همرنگ تو است. مولوی
جشنی بود در ایران باستان مرد گیران که در پنج روز آخر اسفندارماه بر پا میشد. درین پنج روز زنان بر مردان مسلط بودند و هر آرزویی که میکردند تحقق می یافت ازین رو آنرا مردگیران گفتند. توضیح این نام را بصورت مژد گیران نیز ضبط کرده اند بمعنی جشن مژده گیری. مردم کش مردم انداز، مردگیر
جشنی بود در ایران باستان مرد گیران که در پنج روز آخر اسفندارماه بر پا میشد. درین پنج روز زنان بر مردان مسلط بودند و هر آرزویی که میکردند تحقق می یافت ازین رو آنرا مردگیران گفتند. توضیح این نام را بصورت مژد گیران نیز ضبط کرده اند بمعنی جشن مژده گیری. مردم کش مردم انداز، مردگیر
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
موجودی تخیلی با ظاهری شبیه انسان و ساخته شده از فلز و مدارهای الکترونیکی که در فیلم های سینمایی بسیاری از کارهای انسان را انجام می دهد، مجازاً به کسی که از خود اختیاری ندارد و طبق گفته دیگران عمل می کند اطلاق می شود
موجودی تخیلی با ظاهری شبیه انسان و ساخته شده از فلز و مدارهای الکترونیکی که در فیلم های سینمایی بسیاری از کارهای انسان را انجام می دهد، مجازاً به کسی که از خود اختیاری ندارد و طبق گفته دیگران عمل می کند اطلاق می شود